ساخت بیش از 40سد در آبخیزهای بالادست در 50سال گذشته، جلوی ورود سالانه 5/5میلیارد مترمکعب آب به دریاچه ارومیه را گرفته و 60درصد آن به شورهزاری خطرناک تبدیلشده است و تا 4-3 سال دیگر اثری از آن برجای نخواهد ماند. شورهزار پهناور، اثر ناسازگاری بر اقلیم، کشاورزی، باغداری، صنایع کشاورزی، صنعت، دیگر فعالیتها بهویژه گردشگری و از همه مهمتر بر سلامت مردم خواهدداشت. غبار نمک هم اینک نیز به باغها و کشتزارها آسیب زده است.
طبیعت نخستین متهم است؛ وکیل مدافع هم ندارد. سدسازان نگفتند چرا در هزاران سال گذشته با همه ترسالیها و خشکسالیها که بخشی از الگوی عمومی بارش در هر منطقه است، ارومیه چنین نشده بود؟ ترسالیها هم آمدند و رفتند و کوچکشدن دریاچه ادامه یافت. سپس پذیرفتهشد که بخشی از مسئله به رویکرد مدیریت آب بازمیگردد. سهمی 6-5درصدی بزرگوارانه پذیرفتهشد، اما روشننشد این رقم چگونه بهدستآمده است. سازمان محیطزیست در گردهمایی اردیبهشت1389 (همایش بحران زیستمحیطی در پارک ملی ارومیه نقده)، سهم سدسازی را فراتر ارزیابی کرد. درپی نشستهای دولتی، البته بدون حضور جوامع بومی مولد منطقه، سه راهکار زیر ارائه شد و دستگاه سدساز فروتنانه قبول زحمت کرد: انتقال حوضهای، باروری ابرها و اصلاح کارایی آب.
اصلاح کارایی آب، با تقسیم وظایف کنونی دستگاههای دولتی قابل اجرا نیست، چون این کار در مهمترین بخش خود مستلزم داشتن رابطه نهادی با کشاورزان است که مدیریت سازهای آب وزارت نیرو ناتوان از انجام آن است. از سوی دیگر وزارت کشاورزی هم اگر از رویکردهای سازهای با نام مدیریت آبخیزها دست بردارد و به مدیریت نرمافزاری منابع طبیعی و کشاورزی بپردازد، چون مدیریت آب از وظایفش خط خورده و به وزارت نیرو سپرده شده نمیتواند مؤثر باشد. باروری ابر شیوهای ناکارآمد، گران و غیراقتصادی است. یُدیدنقره(AgI) ماده شیمیایی سمی از گروه آلایندههای بسیار خطرناک است که برای اثرگذاری روی ابرها بهکار گرفتهمیشود و اثرات ناسازگاری بر آب، خاک و جانداران دارد. واگذاری تأمین 20درصد از نیاز سالانه ارومیه (سالانه بیش از یک میلیارد مترمکعب) به این شیوه ناکارآمد، پرسشبرانگیز نیست؟
انتقال حوضهای و انحراف آب زاب 5ویژگی ناسازگار دارد: تجربه انتقال حوضهای از کارون به زایندهرود نشان میدهد که حوضه گیرنده نیز از اثرات ناسازگار دستکاری در طبیعت در امان نمیماند. خشکیدن گاوخونی و زایندهرود تا 140کیلومتر بالاتر از تالاب آیا نباید ما را اندیشناک کند؟ آیا نباید روشهای ارزان و کارآمدتر نرمافزاری را جانشین روشهای گران و ناکارآمد سختافزاری کنیم؟اجرای تونل گاوشان 10سال طول کشید. آیا حتی امروز هم برای احیای ارومیه دیر نیست؟ تونل کوهرنگ 2، سالها طول کشید و هنگامیکه از حوضه زایندهرود سر بیرون آورد 60متر با سدی که برای دریافت آب ساخته شده بود اختلاف رقوم داشت. اگر سد دیگری بشود ساخت، ارومیه را هم میتوان جابهجاکرد؟
احیای ارومیه و دیگر پیکرههای آبی کشور فرایندی با رویکرد نرمافزاری و بخشهای مطالعاتی - اجرایی توأمان است.
فاطمه ظفرنژاد، پژوهشگر آب و توسعه پایدار